English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7492 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wave guide U هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation U تابشهای الکترومگنتیک
plane polarized U تابشهای الکترومگنتیک
photovoltaic cell U مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
enclosure U پوشش محافظ برای وسیلهای
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
compensator U وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
enclosures U پوشش محافظ برای وسیلهای
lure U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter U وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
luring U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lures U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
densitometer U وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
aerodynamic blockage thrust reverser U وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
punch down block U وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
starter U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
starters U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
electromagnetic U الکترومگنتیک
brouter U وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
capacitor U وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
electromagnetic spectrum U طیف الکترومگنتیک
electromagnetic waves U امواج الکترومگنتیک
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
spooler U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
devices U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
terrestrial radiation U تابشهای زمینی
infra-red U تابشهای فروسرخ
infra red U تابشهای فروسرخ
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
extraterrestrial radiation U تابشهای ماوراء زمینی
photon U ذره بنیادی انرژی الکترومگنتیک که از انتقال یک
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
recorder U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dose rate U میزان متوسط تابشهای یونیزه کننده
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
conceptual tool U وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
delay line storage U یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
dosimeter U وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
enlists U برای سربازی گرفتن
enlist U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse U بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
to take medical advice U دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
take in <idiom> U زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped U طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate U جشن گرفتن عید گرفتن
gripping U طرز گرفتن وسیله گرفتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com